لچر

لغت نامه دهخدا

لچر. [ ل َ چ َ ] ( ص ) لئیم. خسیس. سخت ممسک و پست ( در تداول عامه ). پست. دنی. || سخت چرکین. چرکین. || که از لوث و چرک نیندیشد.

فرهنگ معین

( ~ . ) (اِ. ) (عا. ) متلک ، لیچار.
(لَ چَ یا چَّ ) (ص . ) (عا. ) فرومایه ، پست .

فرهنگ عمید

۱. آدم فرومایه و پست.
۲. کثیف، چرک آلود.

فرهنگ فارسی

آدم فرومایه وپست، کثیف، چرک آلود
( اسم ) متلک . یا لچر بار کسی کردن . متلک . گفتن : و می خواست بر گردد و چند تا لچر بار این مرد ک. بی ادب بکند ...

ویکی واژه

(عا.)
(عا.)
فرومایه، پست.
متلک، لیچار.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال انبیا فال انبیا فال عشق فال عشق فال راز فال راز