لوچه. [ ل َ / لُو چ َ / چ ِ ] ( اِ ) لب سطبر یا سطبر شده به علت خشم یا اندوه. لنج. مَشفر ( در شتر ). لوشه. لفج. - لب و لوچه ؛ از اتباع. رجوع به مدخل لب و لوچه شود. - لوچه اش آویزان بودن ؛ عدم رضایت با چهره ای عبوس نمودن.
فرهنگ معین
(لُ چِ ) (عا. ) لب ، لب کوچک .
فرهنگ عمید
لب: لب ولوچه.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- لب کوچک . ۲- لب . یا لب و لوچه . لب سطبر یا سطبر شده به علت خشم و اندوه . لوشه .