لهر

لغت نامه دهخدا

لهر. [ ل َ هََ ] ( اِ ) میخانه و شراب خانه را گویند. ( برهان ). شرابخانه باشد، زیرا له شراب باشد. میکده. || قحبه خانه. ( جهانگیری ) ( برهان ). صاحب انجمن آرا گوید:... و به معنی قحبه خانه گفته اند و معنی اول ( شرابخانه ) اصحست. ( انجمن آرا ). || به زبان هندی موج آب باشد. ( برهان ). || چاقی بی اندازه و گوشت پوک و خالی و پر از باد را گویند ( در تداول عامه خراسان ). کف ( در تداول مردم قزوین ).
لهر. [ل ِ هَِ ] ( اِخ ) ده کوچکی از دهستان دلارستاق بخش لاریجان شهرستان آمل ، واقع در 25هزارگزی شمال رینه. دارای 20 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

فرهنگ معین

(لَ هَ ) (اِ. ) ۱ - شراب خانه ، میخانه . ۲ - فاحشه خانه .
( ~ . ) (اِ. ) موج آب ، موج دریا.

فرهنگ عمید

۱. میخانه، شراب خانه.
۲. فاحشه خانه.

فرهنگ فارسی

( اسم ) موج آب .
ده کوچکی است از دهستان دلارستاق بخش لاریجان شهرستان آمل ٠

دانشنامه عمومی

لهر، روستایی است از توابع بخش لاریجان شهرستان آمل در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان لاریجان سفلی قرار داشته و براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۴۰۰ صورت گرفته، جمعیت آن ۲۰۰۰ نفر ( ۵۰۰خانوار ) بوده است.

ویکی واژه

شراب خانه، میخانه.
فاحشه خانه.
موج آب، موج دریا.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال جذب فال جذب فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ورق فال ورق