لغت نامه دهخدا
ای به گزین حضرت سلطان خسروان
وی جد تو گزیده سلطان لم یزل.سوزنی.به توکل زیید وروزی را
وجه جز لطف لم یزل منهید.خاقانی.ناگزیر جملگان حی قدیر
لایزال و لم یزل فرد بصیر.مولوی.چون موسی بر لم یزل و لایزال حکمی کرد که او را استحقاق نبود داغ فرمان بر جبین خیال او نهادند. ( کلیات سعدی مجلس سوم ص 11 ). تا وقتی که سلطان لم یزل و پادشاه ذوالمنن موقف سلطانی را به فضل رأفت و مرحمت بیاراست. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 14 ).