لخلخ

لغت نامه دهخدا

لخلخ. [ ل َ ل َ ] ( ص ) بی گوشت. ضعیف. لاغر. ( جهانگیری ) :
مفخر تبریزیان شاه جهان شمس دین
فربه و زفتت کند گرچه که تو لخلخی.مولوی.

فرهنگ معین

(لَ لَ ) (ص . ) لاغر، ضعیف .

فرهنگ عمید

ضعیف، ناتوان، لاغر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تک نیت فال تک نیت فال ای چینگ فال ای چینگ فال تاروت فال تاروت