قورمه

لغت نامه دهخدا

قورمه. [ قُرْ م َ ] ( ترکی ، اِ ) قُرمه. از ترکی قاوورماق بمعنی بریان کردن. ( سنگلاخ ). مطلق بریان خصوصاً گوشت بریان. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). و طرز تهیه قورمه بدین گونه است که گوشت بی استخوان را خرد کرده با کمی آب بار کنند، نیم پز که شد نمک میزنند و پس از تمام شدن آب آن روغن دنبه را که جداگانه آب کرده اند با خلال پیاز میریزند تا خوب سرخ شود و روغن آن کف کند، سپس زمین گذاشته و پس از سرد شدن در کوزه لعابدار ریخته در کوزه را با کاغذی که در شیر داغ فروبرده اند می بندند و در جای خنکی نگاه دارند. ( فرهنگ فارسی معین ).
- قورمه اسفناج ؛ گوشت را خرد کرده پیاز را در روغن نیم سرخ کرده ، گوشت را در آن سرخ کنند و آب ریزند، نیم پز که شد اسفناج را هم در روغن پیاز چرخ داده مخلوط کنند. نزدیک پایین آوردن آب غوره یا لیمو خشک را بعنوان چاشنی میزنند.( فرهنگ فارسی معین ).
- قورمه بادنجان ؛ بعد از سرخ کردن گوشت در پیاز و روغن آب ریخته ، نزدیک پخته شدن ، بادنجان را حلقه حلقه کرده علیحده سرخ نموده با گوشت مخلوط کنند تا پخته شود یا ساده با آبغوره ریخته چند جوش که زد و به روغن آمد برمیدارند، بجای بادنجان ، ریواس ، زردک ، کلم ، کدو، سیب و خیار و غیره نیز میتوان ریخت ، چاشنی همه آنها ترشی و کمی قند یا سرکه شیره است. ( قرمه سیب و آلبالو را چاشنی نمیزنند ). ( فرهنگ فارسی معین ).
|| گوشتی که خشک کنند و ذخیره نمایند. بهار خوش. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(قُ مَ یا مِ ) [ تر. ] (اِ. ) = قرمه : ۱ - گوشتی که خشک کنند و ذخیره نمایند، بهارخوش . ۲ - گوشت بریان .

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - گوشتی که خشک کنند و ذخیره نمایند بهار خورش ۲ - گوشت بریان . طرز تهیه: گوشت بی استخوان را خرد کرده با کمی آب بار می کنند نیم پز که شد نمک میزنند و پس از تمام شدن آب آن روغن دنبه را که جداگانه آب کرده با خلال پیاز می ریزند تا خوب سرخ وشد و روغن آن کف کند . سپس زمین گذاشته پس از سرد شدن در کوزه لعابداری ریخته در کوزه را با کاغذی که در شیر داغ فرو برده اند می بندند و در جای خنکی نگاهدارند . یا قورمه اسفناج . گوشت را خرد کرده پیاز را در روغن نیم سرخ کرده گوشت را در آن سرخ می کنند و آب ریزند نیم پز که شد اسفناج را هم در روغن پیاز چرخ داده مخلوط می کنند . نزدیک پایین آوردن آن غوره یا لیمو خشک را به عنوان چاشنی می زنند . یا قوره بادنجان . بعد از سرخ کردن گوشت در پیاز و روغن آب ریخته نزدیک پخته شدن بادنجان را حلقه حلقه کرده علی حده سرخ نموده با گوشت مخلوط کنند تا پخته شود یا ساده یا آبغوره ریخته چند جوش که زد و بروغن آمد بر می دارند . بجای بادنجان ریواس زردک کلم کدو و سیب و خیار و غیره نیز می توان ریخت . چاشنی همه آنها ترشی و کمی قند یا سرکه شیره است ( قورمه سیب و آلبالو را چاشنی نمی زنند ) .

ویکی واژه

قرمه:
گوشتی که خشک کنند و ذخیره نمایند، بهارخوش.
گوشت بریان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم