قد کشیدن. [ ق َ ک َ / ک ِ دَ ]( مص مرکب ) برخاستن به تعظیم. ( آنندراج ). || نمو کردن. نشو و نما کردن. بالا کردن : قد میکشد حسود که بیمار شد مسیح اما همان حکایت سرو است با کدو.مسیح کاشی ( از آنندراج ).
فرهنگ معین
(قَ. کِ دَ ) (مص ل . ) بزرگ شدن ، رشد کردن .
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - بتعظیم برخاستن ۲ - نمو کردن نشو و نما کردن ۳ - بلند شدن قد .