لغت نامه دهخدا
قبایل.[ ق َ ی ِ ] ( ع اِ ) قبائل. ج ِ قبیله. قبیله ها. گروه ها. ( غیاث ). دودمانها. رجوع به قبائل شود :
الا ای آفتاب جاودان تاب
اساس ملکت وشمع قبایل.منوچهری.
قبایل.[ ق َ ی ِ ] ( ع اِ ) قبائل. ج ِ قبیله. قبیله ها. گروه ها. ( غیاث ). دودمانها. رجوع به قبائل شود :
الا ای آفتاب جاودان تاب
اساس ملکت وشمع قبایل.منوچهری.
(قَ یِ ) [ ع . قبائل ] (اِ. ) جِ قبیله .
= قبیله
قبایل، جمع قبیله
( اسم ) جمع قبیله .
قبائل
جِ قبیله.