فیمابین

لغت نامه دهخدا

فیمابین. [ ب َ ] ( ع ق مرکب ) ( از: فی + ما + بین ) آنچه در میان است.

فرهنگ معین

(بَ ) [ ع . ] (ق مر. ) در میان ، دربین .

فرهنگ عمید

دربین، درمیان.

فرهنگ فارسی

دربین، درمیان
مرکب از فی ما بین آنچه در میان است .
در میان در بین : سکوتی عمیق فی ما بین آنان حکفرما شد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم