فیسو

لغت نامه دهخدا

فیسو. ( ص نسبی ) بسیارکبر. که بسیار فیس کند. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به فیس و فیس کردن شود.

فرهنگ معین

(ص فا. ) (عا. ) افاده کننده .

فرهنگ فارسی

( صفت ) فیس کننده افاده کننده .

ویکی واژه

(عا.)
افاده کننده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال زندگی فال زندگی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال سنجش فال سنجش