فروزانفر

لغت نامه دهخدا

فروزانفر. [ ف ُ ف َ ] ( اِ مرکب ) به معنی فرفروزان است که رب النوع انسان باشد یعنی پرورنده و پرورش کننده آدمی. ( برهان ). برساخته فرقه آذرکیوان است. ( حاشیه برهان چ معین ). رجوع به فروزان شود.

فرهنگ معین

(فُ فَ ) (ص مر. ) دارای فر و شکوه و درخشان .

فرهنگ عمید

فر فروزان، دارای فروشکوه درخشان.

فرهنگ فارسی

فرفروزان، دارای فروشکوه درخشان
به معنی فرفروزان است که رب النوع انسان باشد یعنی پرورنده و پرورش کننده آدمی .

ویکی واژه

دارای فر و شکوه و درخشان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم