فروزانفر. [ ف ُ ف َ ] ( اِ مرکب ) به معنی فرفروزان است که رب النوع انسان باشد یعنی پرورنده و پرورش کننده آدمی. ( برهان ). برساخته فرقه آذرکیوان است. ( حاشیه برهان چ معین ). رجوع به فروزان شود.
فرهنگ معین
(فُ فَ ) (ص مر. ) دارای فر و شکوه و درخشان .
فرهنگ عمید
فر فروزان، دارای فروشکوه درخشان.
فرهنگ فارسی
فرفروزان، دارای فروشکوه درخشان به معنی فرفروزان است که رب النوع انسان باشد یعنی پرورنده و پرورش کننده آدمی .