فجیع

لغت نامه دهخدا

فجیع. [ ف َ ] ( از ع ، ص ) در تداول فارسی ، دردناک. اسف بار. جانگداز. رقت آور، چنانکه گوییم : فلان را به وضعی فجیع کشتند.

فرهنگ معین

(فَ ) [ ازع . ] (ص . ) دردناک ، ناگوار.

فرهنگ عمید

دردناک، آزاردهنده، ناخوشایند.

فرهنگ فارسی

دردناک درعربی فاجع میگویند
( صفت ) دردناک جانگداز رقت آور : فلان را به وضعی فجیع کشتند . توضیح در عربی به جای آن فاجع مستعمل است .

ویکی واژه

دردناک، ناگوار.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال پی ام سی فال پی ام سی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال اوراکل فال اوراکل