فتوحات

لغت نامه دهخدا

فتوحات. [ ف ُ] ( ع اِ ) شهرهایی که به جنگ گشوده شود. ( از اقرب الموارد ). || ج ِ فتوح. رجوع به فتوح شود.

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع . ] (اِ. ) جِ فتوح . ۱ - پیروزی - ها، فتح ها. ۲ - شهرهایی که با جنگ تصرف شده است .

فرهنگ عمید

پیروزی ها، کشورگشایی ها.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع فتوح ۱ - پیروزی ها فتحها ۲ - شهرهایی که به جنگ گشوده شود. توضیح به معانی مذکور فتوحات جمع فتوح و آن خود جمع فتح است و چنین جمعی لزوم ندارد اما اگر آن را جمع فتوح بگیرند به معنی گشایش کار یا گشایشی که در باطن سالک ایجاد شود فصیح است .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فتوحات (ابهام زدایی). فتوحات ممکن است عنوان برای کتاب های ذیل باشد: • فتوحات مکیه، تألیف محیی الدین عربی، در عرفان نظری• فتوحات شاهی، تألیف صدرالدین ابراهیم امینی هروی، به تاریخ صفویه از آغاز تا سال ۹۲۰ ق
...

ویکی واژه

جِ فتوح.
پیروزی -‌ها، فتح‌ها.
شهرهایی که با جنگ تصرف شده‌
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال پی ام سی فال پی ام سی فال میلادی فال میلادی فال زندگی فال زندگی