فانید. ( معرب ، اِ ) معرب پانید است و نوعی از حلوا، و بمعنی قند و شکر نیز گفته اند. آب نیشکر اگر پس از طبخ و انعقاد بی تصفیه باشد آن را قند سیاه گویند و اطبا شکر سرخ خوانند، و شکر بر سه نوع است یکی سیاه رنگ ، دیگر سرخرنگ ، و دیگر سفید. چون شکر سفید را بجوشانند و صافی نموده منعقد گردانند آن را نبات سفید گویند و چون دو مرتبه تصفیه کرده در ظرفی بریزند که در آن جدا گردد آن را شکر سلیمانی گویند. چون سیم تصفیه نمایند و در قالب صنوبری بریزند آن را فانید گویند. ( از آنندراج ). لیث گوید عصاره نیشکر چون منجمد شود فانید از او سازند. ( از ترجمه صیدنه ). به پارسی پانید گویند. بهترینش آن بود که از قند سپید سازند. طبیعتش گرم و خشک است. در دوم شکم را نرم دارد و سرفه را دفع کند و سینه را نیکو بود. ( تحفه حکیم مؤمن ). فانید کعب الغدا را گویند. ( از اختیارات بدیعی ) : این جمع را مویزبای باید ساخت و حلوای فانید مزعفر. ( اسرارالتوحید ). ز بنگاه حاتم یکی نیک مرد طلب ده درم سنگ ، فانید کرد.سعدی.مؤلف برهان با ذال معجم ضبط کرده است. رجوع به فانیذ شود. - فانید سجزی ؛ نوعی فانید که به سیستان کردندی. ( یادداشت بخط مؤلف ، از ابن البیطار ). فانیده. رجوع به فانیده شود.
فرهنگ معین
(اِ. ) = فانیذ. پانیذ. پانید.: ۱ - شکر سرخ یا زرد. ۲ - قند سفید.
فرهنگ عمید
۱. قند سفید. ۲. شکر: ز بنگاه حاتم یکی پیر مرد / طلب ده درم سنگ فانید کرد (سعدی۱: ۹۲ ). ۳. شیرۀ نیشکر. ۴. شکر سرخ.