فارقه

لغت نامه دهخدا

( فارقة ) فارقة. [ رِ ق َ ] ( ع ص ) مؤنث فارق. رجوع به فارق شود.
- علامت فارقة ؛ نشانه ای که برای امتیاز دو چیزدر میان آنها گذارند. در همین لغت نامه منظور از فارقه دو خط عمودی است که معانی مختلف یک لغت را از یکدیگر جدا میکند بدینسان : ||

فرهنگ معین

(رِ قَ یا قِ ) [ ع . فارقة ] (اِفا. ) ۱ - مؤنث فارق ، ج . فارقات . ۲ - نشانه ای که برای امتیاز دو شی ء میان آن ها نهند. ۳ - نشانه ای که معنی ای را از معنی دیگر جدا کند.

فرهنگ عمید

= فارق

فرهنگ فارسی

مونث فارق
( اسم ) مونث فارق جمع : فارقات . یا علامت فارقه . ۱ - نشانه ای که برای امتیاز دو شئ میان آنها نهند ۲ - نشانه ای که معنیی را از معنی دیگر جدا کند بدین صورت : .

ویکی واژه

مؤنث فارق ؛
فارقات.
نشانه‌ای که برای امتیاز دو شی ء میان آن‌ها ن
نشانه‌ای که معنی ای را از معنی دیگر جدا کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم