غیه
( غیة ) غیة. [ غ َی ْی َ ] ( ع اِ ) تأنیث غَی . رجوع به همین کلمه شود. - وَلَدُ غَیَّة یا غیَّة ؛ پسر زنا. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). ناپاکزاد. حرامزاده. ولدالزنا. غیة. [ غی ی َ ] ( ع اِ ) رجوع به غَیَّة شود. غیه. [ ی َ / ی ِ ] ( اِ ) فریاد و صداو آواز بسیار بلند. ( از برهان قاطع ) ( از آنندراج ). غیو. غو. ( برهان قاطع ). فریاد برای کمک و یاری و استعانت. ( ناظم الاطباء ). خروش. رجوع به غو و غیو شود.
(یِ ) (اِ. ) فریاد، جیغ و داد.
فریاد، بانگ و آواز بلند. * غیه برداشتن: (مصدر لازم ) [قدیمی] =* غیه کشیدن * غیه زدن: (مصدر لازم ) [قدیمی] =* غیه کشیدن * غیه کشیدن: (مصدر لازم ) بانگ برآوردن، فریاد بلند کشیدن.
غو، غیو، فریاد، بانگ و آوازبلند ( اسم ) ۱ - فریاد و آواز بلند ( مخصوصا فریادی که به هنگام عزاداری یا عروسی کشند ) ۲ - فریاد برای کمک و استعانت . تانیث غی پسر زنا
فریاد، جیغ و داد.
فال و استخاره
فال کارت
فال عشق
فال تاروت