غروی

لغت نامه دهخدا

غروی. [ غ َرْ وا ] ( ع اِ ) شگفت ، یقال : لا غروی ؛ ای لاعجب. غَرْو. رجوع به غَرْو شود. || ( اِمص ) برانگیختگی و تحریض به دشمنی. اسم است اغراء را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ): اَغْراه ُ به اغراء؛ ولعه به و حضه علیه ، و الاسم الغَرْوی ̍. ( قطر المحیط ).
غروی. [ غ َ رَ وی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به غرا. رجوع به غرا شود. || منسوب به غری که در کوفه است. ( از تاج العروس ). و من باب اطلاق جزء به کل به «نجفی » ( ازمردم نجف. ساکن نجف ) اطلاق گردد. رجوع به غری شود.
غروی. [ غ َرْ ] ( ع اِ ) بیرونی در الجماهر گوید ( ص 90 ): همان اسپیدچشمه است که به غروی معروف می باشد. رجوع به اسپیدچشمه شود.

فرهنگ عمید

اهل نجف، از مردم نجف.

فرهنگ فارسی

منسوب به غری که یکی ازنامهای نجف اشرف بوده، اهل نجف
۱ - منسوب به غری ( محلی در کوفه ) ۲ - ( من باب اطلاق جزئ به کل ) نجفی اهل نجف .
بیرونی در الجماهر گوید : همان اسپید چشمه است که به غروی معروف میباشد

فرهنگ اسم ها

اسم: غروی (پسر) (عربی) (تلفظ: qaravi) (فارسی: غَرَوی) (انگلیسی: gharavi)
معنی: اهل نجف

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] غروی (ابهام زدایی). غروی ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • رکن الدین محمد بن علی استرابادی غروی جرجانی، متکلم، اصولی و از علمای امامی سده های ۷ و ۸ ق/۱۳ و ۱۴م• شیخ محمد غروی کاشانی، از علمای مجاهد ایران در قرن چهاردهم هجری• محمدحسین غروی نائینی، مشهور به میرزای نائینی، از فقهای بزرگ قرن سیزدهم و از علمای طرفدار نهضت مشروطه• محمدحسین غروی اصفهانی کمپانی، مشهور به کمپانی، از فقها، اصولیین و فلاسفه مشهور قرن چهاردهم• سید جواد حسینی عاملی غروی، از بزرگان فقه و فقاهت قرن سیزدهم و ازتلامذه آیةاللّه بحرالعلوم و علامه وحید بهبهانی• سیدمحمدباقر مجتهد گنجه ای غروی اصفهانی، عالم فاضل و خطیب بارع، در اصفهان• علی بن اسدالله غروی تبریزی، از علمای شهید در عصر معاصر• علی غروی علیاری تبریزی، یکی از مجتهدین و عرفای معاصر و مدفون در حرم حضرت معصومه (علیهاالسّلام)
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم