لغت نامه دهخدا
دوات و قلم مظهر دانشند
به دانش توان شد به عالم علم.لبیبی.هرکه علم شدبه سخا و کرم
بند نشاید که نهد بر درم.سعدی ( گلستان ).به یُمن دولت منصور شاهی
علم شد حافظ اندرنظم اشعار.حافظ.میان جوانان علم شوی ؛ ممتاز گردی. || ظاهر شدن. ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ).