ضخامت

لغت نامه دهخدا

ضخامت. [ ض َ م َ ] ( ع اِمص ) هنگفتی. تناوری. غلظت. غِلّت ( لهجه محلی قزوین ). کلفتی. ستبری : روباه ضخامت جثه بدید... ( کلیله و دمنه ).ستبرا. || ( مص ) کلان و فربه گردیدن. ( منتهی الارب ). تناور شدن. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ) ( مجمل اللغة ) ( دهار ). فخامة. بزرگ تن شدن. ( غیاث ) ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(ضَ مَ ) [ ع . ضخامة ] ۱ - (مص ل . ) کلفت شدن ، فربه شدن . ۲ - (حامص . ) کلفتی ، ستبری .

فرهنگ عمید

۱. ستبر شدن، کلُفت شدن، کلُفتی، ستبری.
۲. فربه شدن.

فرهنگ فارسی

ستبروکلفت شدن، فربه شدن، کلفتی، ستبری، ستبرا
۱ - ( مصدر ) کلان و فربه شدن . ۲ - کلفت شدن ستبر گشتن . ۳ - ( اسم ) فربهی . ۴ - کلفتی ستبری ستبرا .

ویکی واژه

spessore
ضخامة
کلفت شدن، فربه شدن.
کلفتی، ستب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال امروز فال امروز فال کارت فال کارت فال ماهجونگ فال ماهجونگ