شهیر

لغت نامه دهخدا

شهیر. [ ش َ ] ( ع ص ) بزرگ نام آور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). نامی بلندآوازه. ( از اقرب الموارد ). || جای معروف و مذکور. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( غیاث ). || مشهور. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
- شهر شهیر؛ شهر معروف و مشهور. ( ناظم الاطباء ).
- شاعر شهیر؛ سخت مشهور. نامی. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(شَ ) [ ع . ] (ص . ) معروف ، نامدار، نامور.

فرهنگ عمید

معروف و مشهور میان مردم، نامدار، نامور، نامی.

فرهنگ فارسی

معروف ومشهورمیان مردم، نامدار، نامور
( صفت ) معروف مشهور نامدار نامور .

فرهنگ اسم ها

اسم: شهیر (پسر) (عربی) (تلفظ: shahir) (فارسی: شَهیر) (انگلیسی: shahir)
معنی: معروف، نام آور، نامدار

ویکی واژه

معروف، نامدار، نامور.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم