شماری

لغت نامه دهخدا

شماری. [ ش ُ ] ( ص نسبی ) عددی. ( یادداشت مؤلف ). || حساب کننده. ( ناظم الاطباء ). || معدود. معدوده. کوتاه. کم. متناهی. محدود. ( یادداشت مؤلف ) :
زیرا که همی هر چگونه باشد
هم بگذرد این مدت شماری.ناصرخسرو.تویی علت عمر جاوید، ارچه
همی خواهی از خلق عمر شماری.ناصرخسرو.|| ( اِ ) سبحه. ( ناظم الاطباء ). || قطلب. حناالاحمر. قیقب. قیقبان. عصیرالدب. ( یادداشت مؤلف ). || ( حامص ) مخفف شمارندگی در ترکیبات : سرشماری. ستاره شماری. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

حساب کننده یا معدود کوتاه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی