شفافی

لغت نامه دهخدا

شفافی. [ ش َف ْ فا ] ( حامص )لطافت و نازکی و تنکی. ( یادداشت مؤلف ) ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ فارسی معین ). || درخشندگی و تابناکی. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به شفاف شود.

فرهنگ فارسی

۱ - لطافت نازکی . ۲ - درخشندگی تابناکی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم