شرق‌شناس

لغت نامه دهخدا

شرقشناس. [ ش َ ش ِ ] ( نف مرکب ) خاورشناس. مستشرق. آنکه با فرهنگ و تمدن مشرق زمین معرفت داشته باشد. ( یادداشت مؤلف ). دانشمند غربی که به پژوهش در فرهنگ و تمدن خاوریان پردازد. رجوع به خاورشناس و مستشرق شود.

فرهنگ عمید

مستشرق، خاورشناس، کسی که دانا به اوضاع و احوال، زبان ها، و آداب ملل مشرق زمین است.

فرهنگ فارسی

( صفت ) مستشرق خاور شناس .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال اعداد فال اعداد