لغت نامه دهخدا سیادت. [ دَ ] ( ع مص ) سیادة. رجوع به سیادة شود. || ( اِمص ) بزرگی. سرداری. ( غیاث ). مهتری : مهتران... قصد زیردستان از مذهب سیادت محظور شناسد. ( کلیله و دمنه ). معرفت قوانین سیادت و سیاست در جهانداری اصلی معتبر است. ( کلیله و دمنه ).سیادة. [ دَ ] ( ع مص ) مهتر شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( مهذب الاسماء ). بزرگی. سرداری. ( آنندراج ). رجوع به سیادت شود.
فرهنگ فارسی مجدوشرف وسروری یافتن، بزرگی ومهتری یافتن۱ - ( مصدر ) بزرگی یافتن شرف یافتن . ۲ - ( اسم ) بزرگی مهتری سروری شرف.سیاده بزرگی و سرداری