سمعی

لغت نامه دهخدا

سمعی. [ س َ ] ( ص نسبی ) منسوب به سمع. افواهی. حکایتی. حدیثی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

آنچه از راه گوش ادراک می شود، شنیداری.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به سمع آنچه که از راه گوش درک شود : تعلیمات سمعی و بصری .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم