سالب. [ ل ِ ] ( ع ص ) تاراج کننده و رباینده و غارتگر. ( ناظم الاطباء ). رباینده. ( غیاث از منتخب اللغات ). || زیان رساننده. || ماده شتر فرزند مرده یا آنکه بچه ناتمام افکنده باشد و جمع آن سَوالِب و سُلُب و سلب است. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
(لِ ) [ ع . ] (اِفا. )۱ - سلب کننده . ۲ - رباینده . ۳ - برهنه کننده . ج . سلاب .
فرهنگ عمید
۱. سلب کننده، رباینده. ۲. برهنه کننده یا پوست کنندۀ چیزی.
فرهنگ فارسی
سلب کننده، رباینده، برهنه کننده یاپوست کننده ۱ - رباینده . ۲ - غارت کننده . ۳ - زیان رساننده .