رچک

لغت نامه دهخدا

رچک. [ رَ چ ُ ] ( اِ ) آروغ. ( فرهنگ فارسی معین ). آروغ و رجک و رجغک. ( ناظم الاطباء ). به معنی رجعک است. ( از شعوری ج 2 ص 9 ) :
ببندد دهان خود از فرط بخل
که برناید از سینه او رچک. طیان ( از شعوری ).و رجوع به مترادفات بالاشود.

فرهنگ معین

(رَ چَ ) (اِ. ) آروغ .

فرهنگ عمید

= آروغ: ببندد دهان خود از فرط بخل / که برناید از سینهٴ او رچک (طیان: شاعران بی دیوان: ۳۱۶ ).

ویکی واژه

آروغ.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال لنورماند فال لنورماند فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال قهوه فال قهوه