رضامندی

لغت نامه دهخدا

رضامندی. [ رِ م َ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی رضامند. رضایت. ( از فرهنگ فارسی معین ). قبول. ( ناظم الاطباء ). || بمعنی توفیق یا خشنودی است. ( از قاموس کتاب مقدس ). || اجازت و رخصت دادن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - قبول رضامندی . ۲ - خوشحالی خشنودی . ۳ - اجازت رخصت. توضیح : [[ رضایت ]] در عربی نیامده و مجعول است از [[ رضا ]] و [[ رضوان ]] .
حالت و چگونگی رضا مند رضایت قبول بمعنی توفیق یا خشنودی است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال ورق فال ورق فال تماس فال تماس فال پی ام سی فال پی ام سی