راحت باش

لغت نامه دهخدا

راحت باش. [ ح َ ] ( حامص مرکب ) آسایش. آسودگی. || ( اِ مرکب ) ( از راحت + باش فعل امر ) خطابی که هنگام تعلیم عملیات نظامی و ورزشی سربازان را دهند تا دم زنند و اندک راحتی یابند.

فرهنگ معین

( ~. ) (اِمر. ) فرمانی که نشانة پایان یافتن یا تعطیل کوتاه مدت تمرین نظامی است .

فرهنگ فارسی

آسایش آلودگی . یا خطابی که هنگام تعلیم عملیات نظامی و ورزشی سربازان را دهند تا دم زنند و اندک راحتی یابند .

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:اتراق

ویکی واژه

فرمانی که نشانة پایان یافتن یا تعطیل کوتاه مدت تمرین نظامی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال احساس فال احساس فال ابجد فال ابجد فال چای فال چای