دوزنده

لغت نامه دهخدا

دوزنده. [ زَ دَ / دِ ] ( نف ) کسی که می دوزد وبخیه می کند. ( ناظم الاطباء ). خیاط. سوزنکار. آنکه به شغل دوختن پردازد. آنکه عمل دوختن پیشه دارد. آن که بدوزد. آن که دوختن جامه پیشه دارد. ( یادداشت مؤلف ): قراز؛ دوزنده درز موزه و جز آن. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

کسی که چیزی می دوزد، خیاط.

فرهنگ فارسی

کسی که می دوزد و بخیه می کند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم