دادرس

لغت نامه دهخدا

دادرس. [ رَ ] ( نف مرکب ) رسنده داد. دادران. مجری عدالت. دادده. ( آنندراج ). || در اصطلاح دادگستری ، قاضی ، قاضی محکمه. قاضی نشسته. || ( اِخ ) نام حکیمی بوده از شاگردان جمشید جم. || ( اِ ) نام روز چهاردهم از ماههای ملکی. ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(رِ یا رَ )(ص فا. ) کسی که به دادخواهی رسیدگی کند.

فرهنگ عمید

۱. کسی که به داد ستمدیده ای برسد و به دادخواهی کسی رسیدگی کند، دادرسنده.
۲. (حقوق ) قاضی، حاکم.

فرهنگ فارسی

دادرسنده، قاضی، کسی که به دادستمدیدهای برسد
( صفت ) ۱ - آنکه به داد مظلوم رسد . ۲ - کسی که به دادخواهی رسیدگی کند . داور قاضی نشسته .

ویکی واژه

کسی که به دادخواهی رسیدگی کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال امروز فال امروز فال لنورماند فال لنورماند فال نوستراداموس فال نوستراداموس