حقيق

لغت نامه دهخدا

حقیق. [ ح َ ] ( ع ص ) سزاوار. ( دهار ). جدیر.قمین. حری. لایق. درخور. ازدَرِ. || درست. || واجب. || ثابت : حق حقیق. || حریص. ج ، احقاء. حقایق. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ معین

(حَ ) [ ع . ] (ص . ) سزاوار، لایق .

فرهنگ فارسی

سزاوار، لایق، احقائ جمع
( صفت ) سزاوار لایق . جمع : احقائ .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی حَقِیقٌ: واجب - سزاوار
ریشه کلمه:
حقق (۲۸۷ بار)

ویکی واژه

سزاوار، لای
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال شمع فال شمع فال پی ام سی فال پی ام سی فال تماس فال تماس