جوال دوز

لغت نامه دهخدا

جوالدوز. [ ج َ / ج ُ ] ( اِ مرکب ) سوزنی بزرگ و درشت برای دوختن توبره و جوال و امثال آن. مِسَلّة. ( زمخشری ). سوزن کلان که جوال به آن دوزند. ( آنندراج ) :
سعدی خط سبز دوست دارد
نه هر علف جوال دوزی.سعدی.- امثال :
احمدک وقتی بیکار میماند جوالدوز بخود میزند.
یک سوزن به خود بزن یک جوالدوز به دیگران .
|| ( نف مرکب ) آنکه جوال دوزد. دوزنده جوال.

فرهنگ معین

( ~. ) (اِمر. ) سوزن بزرگی که برای دوختن جوال و پارچه های ضخیم به کار می رود.

فرهنگ عمید

سوزن درشت که برای دوختن جوال و پارچه های ستبر به کار می رود.

فرهنگ فارسی

سوزنی بزرگ و درشت برای دوختن توبره و جوال و امثال آن .

ویکی واژه

//
سوزن بزرگی که برای دوختن جوال و پارچه‌های ضخیم به کار می‌رود.
سوزن بلند و کلفتی که با آن کیسه ی جوال را می بافند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال عشق فال عشق فال پی ام سی فال پی ام سی فال زندگی فال زندگی