استکتاب

لغت نامه دهخدا

استکتاب. [ اِ ت ِ تا ] ( ع مص ) نوشتن فرمودن. ( منتهی الارب ). نوشتن چیزی خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). چیزی نوشتن خواستن. نوشتن خواستن. ( منتهی الارب ). طلب نوشتن چیزی کردن. نویسانیدن. طلب نوشتن. بنوشتن داشتن. || کتابت کردن. نوشتن. ( غیاث ).
- استکتاب کردن ؛ نویساندن.
- || استنساخ کردن.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - طلب نوشتن چیزی را کردن . ۲ - نسخه برداشتن ، رونوشت برداشتن .

فرهنگ فارسی

طلب نوشتن چیزی کردن، نویسندگی خواستن، کسی راواداربه نوشتن مطلبی کردن برای تطبیق خط
( مصدر ) ۱ - نوشتن فرمودن ۲ - نوشتن چیزی خواستن طلب نوشتن چیزی کردن . ۳ - استنساخ کردن نسخه بر داشتن رونوشت برداشتن .

ویکی واژه

طلب نوشتن چیزی را کردن.
نسخه برداشتن، رونوشت برداشتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال ای چینگ فال ای چینگ فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال فرشتگان فال فرشتگان