تثقیب

لغت نامه دهخدا

تثقیب. [ ت َ ] ( ع مص ) سوراخ کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( قطر المحیط ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( صراح اللغة ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || آتش افروختن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( آنندراج ). برافروختن آتش. ( منتهی الارب ) ( از قطر المحیط ) ( ناظم الاطباء ). || آمیختن سپیدی با محاسن. ( تاج المصادر بیهقی ). پیر شدن. ( قطر المحیط ). ظاهر شدن پیری در کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || تثقیب عود عرفج ؛ باران خوردن و نرم شدن : ثقب عودالعرفج اذا مطر وَلاَن عوُده ُ فاذا اسود شیئاً قیل قد قَمل فَاذا راد قلیلاً قیل قد اَدبی و هو حینئذ یصلح ان یوکل فاذا نمت خوصته ُ قیل قد اخوص. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(تَ قِ ) [ ع . ] (مص م . ) سوراخ کردن .

فرهنگ عمید

سوراخ کردن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) سوراخ کردن سنبانیدن . جمع : تثقیبات .
سوراخ کردن . یا آتش افروختن پیر شدن . آمیختن سپیدی با محاسن .

ویکی واژه

سوراخ کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال ارمنی فال ارمنی فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت