آنها

لغت نامه دهخدا

( آنها ) آنها. ( ضمیر ) ج ِ آن. آنان. ایشان. اوشان :
گر آنها که می گفتمی کردمی
نکوسیرت وپارسا بودمی.سعدی.
انها. [اِ ] ( ع اِ ) آگاه کردن. ( تاریخ بیهقی ) ( آنندراج ). خبر دادن. ( غیاث اللغات از منتخب اللغة ) :
خداوندی که در وحدت قدیمست از همه اشیا
نه اندر وحدتش کثرت نه محدث را از او انها.ناصرخسرو.- انها کردن ؛ آگاه ساختن. اطلاع دادن. خبر دادن : قضات و صاحب بریدانی که اخبار انها میکنند... ( تاریخ بیهقی ). بوالقاسم بوالحکم که صاحب و معتمد است آنچه رود بوقت خویش انها میکند. ( تاریخ بیهقی ). بسمع شاه انها کردند. ( سندبادنامه ). حال او بسلطان انها کردند. ( ترجمه تاریخ یمینی ). بعد از حادثه ٔناصرالدین بمسامع سلطان انها کردند که... ( ترجمه تاریخ یمینی ). رجوع به انهاء شود.

فرهنگ عمید

رسانیدن پیغام، رسانیدن خبر، اطلاع دادن.

فرهنگ فارسی

( آنها ) جمع : آن . ۱ - در مورد غیر ذوی العقول آید. ۲ - در تداول برای اشخاص نیز استعمال شود آنان ایشان .
( مصدر ) ۱ - آگاه کردن اطلاع دادن خبر دادن . ۲ - رسانیدن پیغام .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی إِنَّهَا: یقیناً او(مؤنث)
معنی أَنَّهَا: که او
معنی عَنْهَا: از آن
معنی أَثَاماً: سزا-مجازات - کیفر سخت
معنی أَثْخَنتُمُوهُمْ: بسیار آنها را کشتید- برآنها غلبه کردید - آنان را از قدرت و توان انداختید (کلمه اثخان به معنای بسیار کشتن ، و غلبه و قهر بر دشمن است . کلمه ثِخَن به معنی غلظت و بی رحمی است و اثخان کسی به معنی بازداشتن و مانع حرکت وجنبش او شدن است مثلاً با کشتن او . د...
معنی أَثَرِ: اثر-جای پا
معنی أَثَرْنَ: زیر ورو کردند-برپا نمودند
معنی أَثَرِی: در پی من
معنی أَثْقَالاًَ: بارهای سنگین
معنی أَثْقَالَکُمْ: بارهای سنگینتان
معنی أَثْقَالَهَا: بارهای سنگینش
معنی أَثْقَالَهُمْ: بارهای سنگینشان
ریشه کلمه:
انن (۱۸۳۵ بار)ها (۱۳۹۹ بار)

ویکی واژه

‍‍‌‍‍‌*/آن/ها/
آن‌ها
ضمیر اشاره به دور جمع. آنها متشکل از دو اصطلاح آن - ها که معنای باستانی آن در زبان معیار باستان یعنی دائم سوگند، همیشه و مقید به قسم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال میلادی فال میلادی فال پی ام سی فال پی ام سی