ادبیر. [ اِ ] ( از ع ، اِمص ، ص ) ( بیاء مجهول و گاه برای رعایت قافیه بیای معروف نیز خوانند ). ( غیاث ). ممال ادبار، بمعنی منحوس ، نحوست ، بدبختی و غیره. رجوع به ادبار شود : در جهان چندانکه خواهی بیشمار نیستی و محنت و ادبیر هست.انوری.نی پدر از نصح کنعان سیر شد نی دمی در گوش آن ادبیر شد.مولوی.میخورد از غیب بر سر زخم او از شکست توبه آن ادبیرجو.مولوی.که منه این سر مر این سرزیر را هین مکن سجده مر این ادبیر را.مولوی.