آزاد کردن

ویکی واژه

آزادکردن
رفع ممنوعیت کردن از چیزی، مجاز کردن کاری. استفاده از استخر را آزاد کردند.
رها کردن از بندگی، زندان، اسارت، و مانند آنها.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم