اجرا

لغت نامه دهخدا

اجرا. [ اَ ] ( ع اِ ) بهرِ. برای ِ: فعلت ُ ذلک من اَجراک َ؛ کردم این کار را ازبهر تو. ( منتهی الارب ).
اجرا. [ اَ ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از جریان. روان تر: اَجرا من السیل تحت اللیل.
اجرا. [ اِ ] ( از ع ، اِ ) اِجْراء. اجری. جری. راتبه. وظیفه. مرسوم. ادرار. و امروز جیره گویند. ( حواشی چهارمقاله ص 4 ). و از آن راتبه و مستمری جنسی خواهند مقابل مواجب ، که معنی راتبه و مستمری نقدی دهد و آن جنس بوده بر خلاف جامگی که نقد بوده است : پس مسلمه هر مردی را که بنشاند اندر آن شارستان روزی بداد و اجرا فرمود. ( ترجمه بلعمی ). سالی در خدمت پادشاه روزگار گذاشتم... و از اجرا و جامگی یک من و یک دینار نیافتم. ( چهارمقاله ). یکی شقیق را گفت مردمان ملامت میکنند ترا و میگویند از دسترنج مردمان نان میخورد بیا تا من ترا اجرا کنم. ( تذکرةالاولیاء عطار ).
- اجرا کردن ؛ چون حساب خرج را مجرا دهند و صحیح کنند گویند اجرا کردند، چنانچه قاضی چون سجل کند گویند امضا کرد.
- اجرا نهادن ؛ جرایت.

فرهنگ عمید

۱. روا کردن امری، عمل کردن کاری طبق برنامۀ قبلی.
۲. [قدیمی] راندن.
۳. [قدیمی] جاری کردن آب، روان ساختن.
۴. (اسم ) [قدیمی] مقرری سالیانه به مٲموران دیوان و سپاهیان.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) راندن روا کردن امری . ۲ - وظیفه و راتبه و جیره مقرر کردن برای کسی . ۳ - کسی را وکیل کردن . ۴ - امضائ کردن . ۵ - بکار بردن لفظ و عبارت . ۶ - ( اسم ) راتبه وظیفه ادرار جیره . ممال آن ( اجری ) است ۷ - ( مصدر ) بمرحل. عمل گذاشتن حکمی که قطعیت یافته است . یا بموقع اجرائ گذاشتن ( گذاردن ) . اجرا کردن بجریان انداختن بکار بستن از گفتار بکردار آوردن .
لغت تفضیلی از جریان روان تر

فرهنگستان زبان و ادب

{construction} [مهندسی عمران] فرایند ساخت یا سرهم کردن اجزای سازه

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی صَدَّقْتَ: تصدیق کردی ( در عبارت "صَدَّقْتَ ﭐلرُّؤْیَا "یعنی خوابت را تحقق دادی و فرمان پروردگارت را اجرا کردی)
معنی مُّثْقَلُونَ: سنگین باران (جمع اسم مفعول از مصدر اِثقال (باب افعال )به معنای تحمیل ثقل و سنگینی ، و کنایه است از مشقت ومعنای عبارت "أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْراً فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ " این است که : نه ، بلکه میپرسیم نکند تو از ایشان دستمزدی در مقابل تبلیغ...
معنی قِصَاصِ: مجازاتی که به تلافی جنایتی که مجرمی انجام داده در مورد او اجرا می کنند(کلمه قصاص مصدر از قاص یقاص است و این کلمه از قص اثره ، جا پای او را تعقیب کرد میباشد وقصاص به معنی داستانسرا نیز از این جهت است که آثار و حکایات گذشتگان را حکایت میکند مثل ای...
معنی مَّغْرَمٍ: کسی که بی جهت مجبور به پرداخت خسارتی که خود مسببش نبوده شود - ضرر و خسارتی که انسان بدون اینکه جنایت و یا خیانتی مرتکب شده باشد ، از مال خود بپردازد (کلمه غُرم به معنی ضرر و خسارتی است که انسان بدون اینکه جنایت و یا خیانتی مرتکب شده باشد ، از مال خ...
معنی عَنَتِ: متواضع شد (فعل ماضی مؤنث از ماده عنوة است و عنوة به معنای ذلت در قبال قهر قاهر است ، و حالتی است که در قیامت هر موجودی در برابر خدای سبحان ، و در قبال ظهور سلطنت الهی او به خود میگیرد و اگر عنوة و ذلت را به صورتها در عبارت "عَنَتِ ﭐلْوُجُوهُ لِلْحَیّ...
ریشه کلمه:
اجر (۱۰۸ بار)
«أَجْر» از مادّه «أجْر» گر چه به معنای هر گونه پاداش است اما با توجّه به این که به صورت «نکره» است، و نکره در این گونه موارد برای تعظیم و بزرگداشت یک موضوع می آید، به معنای اجر و پاداش مهم و فوق العاده ای است. به خصوص این که: در اصلِ اجر و پاداش جای تردید و گفتگو نبوده، آنچه آنها می خواستند از فرعون قبل از آن قول بگیرند، مسأله اجر و پاداش مهم و برجسته بود.

ویکی واژه

esecuzione
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم