ایلام

لغت نامه دهخدا

ایلام. ( ع مص ) ( از «ال م » ) دردمند کردن. ( غیاث اللغات ) ( تاج المصادر بیهقی ). درد رسانیدن. ( منتهی الارب ). || دردمند شدن. ( المصادر زوزنی ). || ( از «ول م » ) طعام عروسی ساختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مهمانی عروسی کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). به طعام عروسی کسی را بردن. ولیمه دادن. مهمانی عروسی دادن. ( یادداشت بخط مؤلف ). || مجتمع و فراهم آمدن خوی و خرد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
ایلام. ( اِخ ) یکی از شهرستانهای استان پنجم کشور است که سابقاً آن را پشتکوه می نامیده اند. این شهرستان در جنوب باختری استان واقع و حدود و مشخصات آن بشرح زیر است : از طرف شمال به بخشهای ایوان و سومار از شهرستان شاه آباد. از طرف شمال خاور و خاور به شهرستان خرم آباد ( رودخانه صیمره حد طبیعی بین این شهرستان و شهرستان خرم آباد است ). از طرف جنوب به شهرستان دشت میشان استان ششم. از طرف جنوب باختری و باختر بکشور عراق.بواسطه وجود کبیرکوه و رشته های منشعبه از آن و پستی و بلندی هوای این شهرستان را به سه قسمت متمایز میتوان تقسیم نمود: 1 - مناطق مرتفع کوهستانی 2 - مناطق مرزی مهران و دهلران. 3 - مناطق بخش آبدانان ، دره شهر، شیروان چرداول و زرین آباد. مهمترین کوه شهرستان کبیرکوه است که در جهت شمال باختر به جنوب خاور کشیده شده. بخشهای بدره و دره شهر در دامنه های جنوب باختری آن واقع شده اند. رودخانه های شهرستان ایلام عموماً از کبیرکوه سرچشمه گرفته بر رودخانه صیمره و برخی از کشور ایران خارج و بعراق منتهی میشود. 1 - رودخانه هائی که بصیمره میریزد عبارتند از: رودخانه سرآب که در بخش شیروان چرداول جاری است. و رودخانه سرآب کلاران و سره آب ، زنجیر گسرو، رودخانه گنجه ، رودخانه کلیم ، رودخانه سیکان ، دره شهر، شیخ مکان در بخش دره شهر. 2 - رودخانه هائی که بدشت عراق منتهی میشوند عبارتند از: رودخانه کنجان چم ، رودخانه گاوی ، رودخانه چنگوله ، رودخانه میوات. محصولات عمده شهرستان ، گندم ،جو، حبوبات ، توتون و لبنیات است. در اکثر نقاط این شهرستان معدن نمک موجود است. شهرستان ایلام از ده بخش بنام چوار، صالح آباد، ارکاز، بدره ، دره شهر ( صیمره )، آبدانان ، دهلران ، مهران ، زرین آباد و شیروان چرداول تشکیل شده ، جمع قراء شهرستان 366 قریه است. جمعیت آن در حدود 105000 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ). ایلام را سابقاً عیلام می گفته اند ایلام یا سوزیان دولت قدیم و همسایه کلاده و پایتخت آن شوش بود وسلاطین آن کلده و بابل را تسخیر کردند و در زمان داریوش این مملکت تشکیل ساتراپی داد. انزان. انشان. رجوع به ایران باستان پیرنیا و نیز رجوع به عیلام شود.

فرهنگ معین

[ ع . ] (مص م . ) به درد آوردن ، دردمند کردن .
[ ع . ] (مص م . ) به درد آوردن ، به رنج افکندن .

فرهنگ فارسی

در شهریور ۱۳۱۴ ه. ش . به موجب تصویبنامه هیئت وزیران نام [ حسن آباد پشت کوه ] به ایلام بدل گردید . مرکز تابستانی والی پشت کوه بود و در دره ای کوهستانی واقع است . ارتفاعات کبیر کوه در خاور و کوه مانشت در شمال شهر قرار دارد . دامنه های مشجر و جنگلهای انبوه بلوط منظره جالب توجهی به آن بخشیده است . ۳۲۴۷۶ تن جمعیت دارد .
(مصدر ) بدرد آوردن دردمند کردن الم افکندن .
دردمند کردن . درد رسانیدن

ویکی واژه

به درد آوردن، دردمند کردن
به درد آوردن، به رنج افکندن
نام استان و شهری است در غرب ایران و هم مرز با عراق . مردم این استان به زبان های کردی و لری صحبت می کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم