باربر

لغت نامه دهخدا

باربر. [ب َ ] ( نف مرکب ) حمال و فعله و مزدور. ( ناظم الاطباء ). بارکش. آنکه بار برد. حامل. باربردار :
خری دید پوینده و باربر
توانا و زورآور و کارگر.سعدی ( بوستان ).و باتفاق خر باربر به که شیر مردم در. ( گلستان ).
رجوع به شعوری ج 1 ورق 161 شود. || ستور باری. || گمراهی. ( ناظم الاطباء ). این معنی برای این لغت قیاساً نادرست مینماید و مأخذ ناظم الاطباء هم معلوم نشد.

فرهنگ معین

(بَ ) (ص فا. اِمر. ) باربرنده ، حمال .

فرهنگ عمید

کسی که بار بر پشت خود حمل می کند، حمال.

فرهنگ فارسی

( اسم ) کسی که بار را بر پشت و دوش خود حمل کند بار برنده حمال .

دانشنامه عمومی

باربر (فیلم ۱۹۸۳). باربر ( به هندی: Coolie ) فیلمی محصول سال ۱۹۸۳ و به کارگردانی منموهان دسای است. در این فیلم بازیگرانی همچون آمیتاب باچان، ریشی کاپور، شوما آناند، راتی آگنیهوتری، قادرخان، وحیده رحمان، پانت ایثار ایفای نقش کرده اند.
ظفرخان که سالها بخاطر اعمال خلاف در زندان بوده آزاد می شود و سراغ زن مورد علاقه اش سلما می رود ولی وقتی می فهمد او ازدواج کرده، پس از قتل پدر سلما آب سد را باز می کند و باعث آوارگی اهالی شهر می شود و سلما را که حافظه اش را از دست داده با خود می برد. برادر سلما در جریان سیل فرزند و همسرش را از دست می دهد و پسرگمشده اش توسط ظفر نزد سلما برده می شود تا بعنوان فرزندش به وی معرفی شود و بی قراری اش را تسکین بخشد. پسر اصلی سلما یعنی اقبال که دربدر دنبال مادرش می گردد در راه آهن مادرش را می بیند ولی سلما او را به یاد نمی آورد و افراد ظفر سعی می کنند اقبال را بکشند که دایی اش او را نجات می دهد و در این راه یک دستش هم قطع می شود. سالها می گذرد و اکنون اقبال به همراه چندین نفر بعنوان باربر در راه آهن کار می کنند و…

ویکی واژه

facchino
باربرنده، حمال.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم