اهدار

لغت نامه دهخدا

اهدار. [ اِ ] ( ع مص ) باطل کردن خون. ( المصادر زوزنی ). رایگان و مباح گردانیدن خون را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). باطل و مباح کردن خون را. ( آنندراج ). خون باطل کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || باطل کردن حق. ( آنندراج ).

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - هدر ساختن ، پامال کردن . ۲ - مباح کردن خون کسی .

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱ - هدر ساختن هدر دادن پامال کردن . ۲ - مباح کردن خون کسی .

ویکی واژه

هدر ساختن، پامال کردن.
مباح کردن خون کسی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال نخود فال نخود فال فرشتگان فال فرشتگان فال ماهجونگ فال ماهجونگ