انوف

لغت نامه دهخدا

انوف. [ اَ ] ( ع ص ، اِ ) کسی که ارتکاب کارهای پست را ناپسند دارد و بکارهای زشت و ناشایست تن درندهد. ( از اقرب الموارد ). || زنی که ننگ دارد از چیز بی خیر. ( ازاقرب الموارد ) ( آنندراج ). || زن خوشبوی بینی. ( مهذب الاسماء ). زن خوش نفس از بینی. ( آنندراج ).
انوف. [ اُ] ( ع اِ ) ج ِ انف. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). بینی. ( غیاث اللغات ). رجوع به انف شود.

فرهنگ عمید

= انف

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع انف بینیها دماغها.
کسی که ارتکاب کار های زشت را ناپسند دارد و به کار های زشت و ناشایست تن در ندهد ٠ یا زنی که ننگ دارد از چیز بی خیر ٠

ویکی واژه

کتسیاس این عبارت را بجای یکی از هفت مردان که در عملیات خلع و قتل گئومته مشارکت داشتند،‌ آورده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال نخود فال نخود فال تاروت فال تاروت فال ای چینگ فال ای چینگ