اندوخته. [ اَ ت َ / ت ِ ] ( ن مف ) گردکرده و جمعکرده. ( مؤید الفضلاء ). حاصل شده و یافته شده و کسب شده و بدست آورده شده. ( ناظم الاطباء ). الفغده. الفنجیده. نهاده. برنهاده. ( یادداشت مؤلف ). جمعشده. فراهم آمده. || پس اندازشده. ذخیره شده. ( فرهنگ فارسی معین ): دادش بده و فغانش بشنو کاندوخته جز فغان ندیده ست.خاقانی.وه که بیکبارپراکنده شد آنچه بعمری شد اندوخته.سعدی.- دانش اندوخته؛ دانش آموخته. دانا: جهاندیده و دانش اندوخته سفرکرده و صحبت آموخته.( بوستان ).|| دوباره درست شده. تجدیدشده. مجدداً کامل شده. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِ ) محصول. || فایده و سود و نفع و منفعت. || گنجینه و خزانه. ( ناظم الاطباء ). || ذخیره. پس انداز. مال گردکرده. ( یادداشت مؤلف ). || در اصطلاح بانکی، پولی است که در بانکها برای احتیاط ذخیره میشود. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ معین
(اَ تِ ) (ص مف. ) ۱ - جمع شده. ۲ - پس انداز شده.
فرهنگ عمید
۱. ذخیره، پس اندازشده. ۲. (بانکداری ) پولی که در شرکت ها یا بانک ها برای احتیاط ذخیره می کنند، رزرو.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - جمع شده فراهم آمده. ۲ - پس انداز شده ذخیره شده. ۳ - دوباره درست شده تجدید شده مجددا کامل شده. ۴ - ( اسم ) پولی است که در بانکها برای احتیاط ذخیره میشود.