انحنا

لغت نامه دهخدا

انحنا. [ اِح ِ ] ( ع اِمص ) خمیدگی و کجی و اعوجاج. ( ناظم الاطباء ). خمیدگی. ( از اصطلاحات فرهنگستان ). کجی. اعوجاج. چفتگی. ( فرهنگ فارسی معین ). بخمی. کوژی. دوتایی. دوتاهی. دولایی. خوهلی. کژی. ( یادداشت مؤلف ) :
ابیات من چو تیر است از شست طبع من
زیرا یکی کشیده کمانم ز انحنا.مسعودسعد.- انحنا داشتن ؛ خمیدگی و کجی داشتن. ( ناظم الاطباء ).
- قابل انحنا ؛ چیزی که بتوان آنرا کج کرد. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

خمیده شدن، کج شدن، خمیدگی.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) خمیده شدن کج گردیدن چفته شدن . ۲ - ( اسم ) خمیدگی کجی اعوجاج چفتگی . ۳ - خمیدگی خط .

ویکی واژه

curva
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال نخود فال نخود فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال پی ام سی فال پی ام سی