دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
کلب (۶ بار)
سگ. . حکایت او مثل حکایت سگ است که اگر به آن حمله کنی زبانش را بیرون میکند و اگر با آن کار نداشته باشی باز زبانش را بیرون میکند این جریان انشاالله در «لهث» بازگو خواهد شد. مُکَلِب (به صیغه فاعل) کسی است که به سگ تعلیم شکار میدهد . پاکیزهها به شما حلال شده و آنچه از سگهای شکاری تعلیم دادهاید که تعلیم دهنده آنها یا صاحبان شکار با سگها هستید آنچه از شکار برای شما نگه داشتهاند بخورید و نام خدا رابر آنها بخوانید رجوع کنید به «جرح». * «وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیْهِ بِالْئَصیدِ» کلمه کَلْبُهُم که راجع به سگ اصحاب کهف است چهاربار در سوره کهف :18 و 22 آمده است و نشان میدهد که در داستان آنها مورد اعتنا است اگر چیزی در این باره بدست آید در «کهف» انشاالله خواهیم آورد. لابد سگ نیز در آن مدت با آنها بوده است.