اغبر
اغبر. [ اَ ب َ ] ( ع ص ، اِ ) گردآلوده. ( آنندراج ). آنچه برنگ خاکی باشد. و مؤنث : غَبراء. ج ، غُبر. ( از اقرب الموارد ). || گرگ. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || سال قحط. ( آنندراج ): عام اغبر؛ سال قحط. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || رونده. گذرنده. ( از اقرب الموارد ): عز اغبر؛ارجمندی درگذرنده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). یقال : «لایغرنک عز الدنیا فانه اغبر». ( اقرب الموارد ).
(اَ بَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - گردآلود. ۲ - خاکی رنگ ، خاکی .
۱. گردآلود.
۲. خاکی رنگ، تیره رنگ.
۳. گرگ (به جهت رنگ تیرۀ آن ).
۴. رونده، گذرنده، آنچه درگذرنده باشد.
گرد آلود، خاکی رنگ، تیره رنگ، مونث آن غبرائ
( صفت ) ۱ - گرد آلود . ۲ - گردرنگ خاک رنگ خاکی . یا بساط اغبر . زمین . یا کر. اغبر . زمین .
گردآلود.
خاکی رنگ، خاکی.