اصح

لغت نامه دهخدا

اصح. [ اَ ص َح ح ] ( ع ن تف ) صحیح تر. درست تر و تندرست تر. ( ناظم الاطباء ). راست تر و تندرست تر. ( آنندراج ). سالم تر: و لیس بجمیع فارس هواء اصح من هواء کازرون. ( صورالاقالیم اصطخری ).
- امثال :
اصح من بیض النعام .
اصح من ذئب .
اصح من ظبی .
اصح من عیر ابی سیاره .
اصح من عیرالفلاة.
- اصح اقوال ؛ صحیح تر اقوال.

فرهنگ معین

(اَ صَ حّ ) [ ع . ] (ص تف . ) صحیح تر، درست تر.

فرهنگ عمید

۱. صحیح تر، درست تر، راست تر.
۲. سالم تر.

فرهنگ فارسی

صحیح تر، درست تر، راست تر، سالم تر
( صفت ) صحیح تر راست تر درست تر .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اصحّ یکی از الفاظ بیان فتوا می باشد.
اصح به معنای صحیح تر یا صحیح و درست است که گاه فقیهان از آن برای بیان نظر خود در مسأله‏ای استفاده می‏کنند.
این واژه در این صورت، از الفاظ بیان فتوای مجتهد است.
منبع
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۵۳۹.
...

ویکی واژه

صحیح تر، درست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم