استمالت

فرهنگ معین

(اِ تِ لَ ) [ ع . استمالة ] ۱ - (مص م . ) دلجویی کردن . ۲ - (اِمص . ) دلجویی ، نوازش . ۳ - (مص ل . ) میل کردن به سویی .

فرهنگ عمید

دلجویی کردن.

فرهنگ فارسی

مایل شدن ، بطرف ودمیل دادن، بسوی خودمتمایل ساختن، بسوی خود آوردن، کسی راباسخن خوش دلجویی کردن، دلخوشی دادن
۱ - ( مصدر ) کسی را بسخن خویش بسوی خود خواندن دلجویی کردن دل گرم کردن کسی را . ۲ - نرمی کردن . ۳ - ( اسم ) دلجویی نوازش . ۴ - ( مصدر ) مایل شدن میل کردن بسویی . ۵ - بمعنی گوشمالی گرفته شده : ( هستم از استمالت دوران چون شتر مرغ عاجز و حیران . ) ( سنائی )

ویکی واژه

دلجویی کردن.
دلجویی، نوازش.
میل کردن به سویی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال تاروت فال تاروت فال ابجد فال ابجد فال فنجان فال فنجان