اسبله

لغت نامه دهخدا

اسبله. [ اَ ب ِ ل َ ] ( ع اِ ) ج ِ سبیل.

فرهنگ معین

(اِ بُ لِ یا لَ ) (اِ. ) جزو ماهیان فلس دار حلال گوشت بحر خزر است . ماهی ای است بزرگ و سر برهنه که دهانی فراخ دارد و ریشو می باشد و دو ردیف دندان در دهان دارد، اسبیله ، اسبیلی .

فرهنگ عمید

نوعی ماهی خوراکی بزرگ بی فلس با شاخک هایی شبیه سبیل در اطراف دهان که معمولاً در دریای خزر یافت می شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جزو ماهیان فلس دار حلال گوشت بحر خزر است . ماهیی است بزرگ و سر برهنه که دهانی فراخ دارد و ریشو میباشد و دو ردیف دندان در دهان دارد اسبیله اسبیلی .

دانشنامه عمومی

اسبله ( نام علمی: Silurus glanis ) یکی از ماهیان بزرگ از خانواده گربه ماهیان است. این ماهی در منطقه وسیعی شامل مرکز، جنوب و شرق قاره اروپا تا نزدیکی دریای بالتیک و حوضه آبریز دریای خزر یافت می شود.
اسبله ماهی پولک ندارد و در آب های شیرین و لب شور زندگی می کند. سر این ماهی پهن و دهن آن گشاد است. ماهی اسبله دستکم سی سال عمر می کند و شنوایی بسیار خوبی دارد.
به دلیل فقدان پولک گوشت این ماهی در فقه شیعه حرام است. گوشت اسبله سنگین تر از ۱۵ کیلوگرم بسیار چرب است و برای خوردن توصیه نمی شود. تخم های اسبله ماهی دارای سم است و نباید خورده شود. این ماهی در ایران به نام اسبله ماهی شناخته می شود.

ویکی واژه

در مازندرانی «اسپله»، شاید از یونانی باستان ἄσπαλος یا به عکس یونانی از ایرانی باستان.
جزو ماهیان فلس دار حلال گوشت بحر خزر است . ماهی ای است بزرگ و سر برهنه که دهانی فراخ دارد و ریشو می باشد و دو ردیف دندان در دهان دارد؛ اسبیله، اسبیلی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم